بعضی وقتا میشینم در مورد بعضی از موضوعات فکر میکنم...
همیشه تو وبلاگ اینو اون میگردیم ببینیم که نوت ِ کی دزدیه اما خودمون هر روز داریم به یه نحوی در دنیای واقعی حتی از مادر پدرمون ، حتی از وقتمون میدزدیم ...
تو خیابون راه میریم دماغِ اینو اونو مسخره میکنیم ، ولی هیچوقت جلوی آینه دماغ خودمونو ندیدیم ...
ناموس پرستیم ، اما اونجایی که باید بپرستیم میشیم یه آدم بدوی بدور از مدنیت که اگه جرأتشو داشته باشیم مادرمونم میکشیم ، مدعی روشنفکری هستیم ، اما تا یه دختر رو میبینیم رژش یه مقدار قرمزه یا گوشه موهاش بیرونه یا یه مقدار یقش بازه ، معذرت میخوام چیزمون میاد تو چشامون ، تا یه پسر میره با یه دختری حرف بزنه هزارتا برچسب لیسندگی بهش میزنیم ، عکسای پورنو جلوی فرند لیستامون لایک نمیکنیم که مبادا فکر کنن ما خرابیم اما ذخیرشون میکنیم تو درایو ، شب با چراغ خاموش همشو دوره میکنیم ...
ما آدما مریضیم ، این مریضی از ایدزو هپاتیتو سرطان بدتره ، ویروسش خیلی فعالتر از آنفولانزا رسوخ کرده تو جامعه ، دیگه هم دیر شده واسه مداوا فقط مینویسم که یه چیزی نوشته باشم همین.
اینجا همه تموم تلاششون رو میکنن که خودشون نباشند...
کوروش هنوز بخواب حالا حالا ها زودِ بیدار شی ما هنوز خوابیدیم بیدار شدیم خبر میدیم...
برچسب : نویسنده : takparastuyemohajer بازدید : 23